عجب سال عجیبِ بی‌نتیجه‌ای گذشت، مثل باقی سال‌ها. اما پر اتفاق. بدون هیچ تصمیم‌ مهم یا قدمی رو به جلو. حتی ساده‌ترین کارایی که قصدشون رو داشتم، انجام ندادم. دوچرخه سواری نکردم و درس نخوندم و تلاشی برای شاد بودن نداشتم. اما تنهای تنها خودم رو از افسردگی محض بیرون کشیدم و فقط خودم میدونم با چه زجری انجامش دادم و بهش افتخار میکنم. از حالا به بعد شاید باز هم اشتباه‌هایی داشته باشم، اما دیگه اجازه نمیدم نفسم رو بند بیارن منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

madduxxl5lkqs Home روزهای من بهترین سایت جــهـــان کــتــاب حرفای احمقانه ی یک دیوانه ورق استرچ متال